اولین سالگرد

ساخت وبلاگ
سه روز پیش اولین سالگرد عقدمون بود..که آقایی واقعا گل کاشت.بعد عقدمون ، بهترین شب زندگیم بود..

ازونجایی که روز عقد ما با تولد خواهرزاده آقایی یکیه و دو روز بعدش هم عروسی دعوت بودیم. آقایی گفت هفته ی بعد جشن بگیریم. این هفته سرمون شلوغه. منم موافق بودم.    

اما تصمیم گرفتم حداقل اون شب شام  آقایی و مهمون کنمو بریم بیرون..  دلم نمیومد واقعا  اون شب مثل شبای دیگه بگذره.. صبح به آقایی گفتم شام بریم بیرون مهمون من. آقایی گفت مگه قرار نشد هفته دیگه جشن بگیریم؟ گفتم چرا ولی امشب فقط شام بریم بیرون.به هم کادو ندیم. بقیه چیزا باشه همون هفته بعد .

من یه کارت پستال درست کرده بودم. که میخواستم چندتا از چیزایی که همسرجان دوس داره توش بنویسم خودش کادوشو انتخاب کنه:

یکیش  بلیط کنسرت شادمهر بود که آقایی خییییلی  دوسش داره. هروقت میبینه کنسرتاشو حسرت میخوره..

یکیشم یه سفر خارجی ارزون قیمت که وسعم برسه 

یکی دیگه اشم یه سفر داخلی

میخواستم از بین این 3تا خودش یکیو انتخاب کنه. حیف که پولم به هر سه تاش نمیرسه

ولی ازونجایی که قرار بود هفته دیگه کادو بدیم،من این کارت پستالو با خودم نبردم،یه ساعت کوچولو و یه کتابم براش خریده بودم ،هیشکدومو نبردم. 

شب حاضر شدمو عشقم اومد دنبالم با یه دسته گل خوشگل که سه تا رز سفید و قرمز و زرد توش بود.

داشتیم حرف میزدیم که واسه شام کجا بریم،همسرجان گفت بریم رستوران میزبان ( همونی که تالار عقدمونم اونجا بود. هم تالار داره هم رستوران و هتل)

منم با خودم فکر کردم از همه جا بهتره. چون واسمون خاطره انگیزه...

بعد ازینکه یه کم دور دور کردیم سمت دریاکنار و آقایی یه بسته شمع وارمر خرید!! (ولی من بازم شک نکردم چون بهم گفته بود مامانم اینا امشب نیستن شب بیا خونه ما بمون،منم عاشق شمع... فکر کردم میخواد موقع خواب شمع روشن کنه که رمانتیک شه فضا)

خلاصه رسیدیم به مجموعه میزبان و آقایی ماشینشو توی طبقه رستوران پارک نکرد! ،ازم فیلم گرفت و گفت عزیزم! من سورپرایزت کردم.توی هتل یه اتاق گرفتم شبو اینجا باشییم

منم کلی ذوق کردم گفتم واای چیکار کردی؟بعد کلی خندیدن گفتم مرررسی عزیزم.رفتیم تو لابی هتل و منتظر بودم بریم توی اتاقمون. حتی 1 % هم فکر نمیکردم که قراره توی اتاق این شکلی باشه..

وقتی وارد اتاقمون شدیم.دیدم واااای توی راهرو ورودی بادکنای زرد و سفید خوشگله،وسط اتاقم چندتا شمع بزرگ خوششگل با گلای قرمز..اون لحظه یکی از بهترین لحظه های زندگیم بود... روی آینه پر شمع و گل، روی تخت هم یه قلب قرمز خوشگل با گل درست شده بود. یه میز 2نفره هم بود که یه گلدون خوشگل روش بود که توش دوتا گل رز قرمز توی آب بود. دورشم شمعای وارمر..کنار پاتختیا هم دو طرف تخت گلدون پر از گل( گلای لوسین توس سفید و صورتی) که توی سفره عقدمونم بود..با شمع...حتی توی حموم هم شمع بود...رمانتیک ترین چیزی بود که تاحالا دیده بودم..نور ملایم شمع..عطر گل،بادکنکای خوشگل،عشقم که اینهمه زحمت کشیده بود که خوشحالم کنه..بهتر از این نمیشد واقعا..فوق العاده بود.واقعا کاری کرد که قلبم تندتند بزنه با دیدن این صحنه.کلی بغلش کردم و ازش تشکر کردم.

نگو عشقم از بعدازظهر داشت تدارکات سورپرایز کردن منو آماده میکرد. اون شمعا هم خرید که شمعای اتاق آب شدن ،بازم شمع روشن کنیم..

شام لم چاپم سفاش دادیم +کوبیده همیشگی من 

شام و رو همون میز خوشگل خوردیم.خیلی خوشمزه بود.من که همش یه نگام به آقایی بود یه نگام به اینهمه گل و شمع..عشقم پرسید خوب بود؟ سورپرایز شدی؟ گفتم فوق العاده بود عشقم. مثل خودت...آقایی انقدر همیشه سرش شلوغه و درگیره کار،اصلا فکرشو نمیکردم همچین گاری کنه.مخصوصا وقتی خودش گفته بود هفته بعد جشن بگیریم..حتی رنگ بادکنکا با مانتوم ست بود..همیشه همچین سورپرایزی توی رویاهام بود..اما هیچوقت بهش نگفته بودم. 

ازت ممنونم همسر عزیزم. اولین سالگرد ازدواجمون برام خیلی خاطره انگیز شد..هیچوقت یادم نمیره..In Love

 

دفترچه خاطرات...
ما را در سایت دفترچه خاطرات دنبال می کنید

برچسب : اولین,سالگرد, نویسنده : 2ghe3yemac بازدید : 29 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:58