دفترچه خاطرات

متن مرتبط با «اولین» در سایت دفترچه خاطرات نوشته شده است

اولین سفر با خونواده شوهر :)

  •   امروز تازه از سفر برگشتم خونه. اونم چه مسافرتی ، اولین سفر با خونواده آقایی و دومین سفر منو عشقم . به قول آقایی ایرانگردی کردیم. از جاده هراز رفتیم قم. بعد رفتیم جمکران. حس خوبی بود تو حرم باهم بودیم.شب تو جمکران موندیم. صبح ساعت 7 حرکت کردیم از کاشان و شهرضا و کلی شهر گذشتیم رسیدیم به اصفهان.همه اش هم آقایی تنهایی رانندگی کرد. انقده خوب و با آرامش رانندگی کرد (به جز یه وقتایی که یه کوچولو تند میره) که کلی خوابیدم تو راه تو اصفهان که رسیدیم تقریبا ظهر بود. رفتیم میدون نقش جهان که خییلی خییلی زیبا بود.کلی هم مغازه های سنتی داشت که کلی توش گشتیم و یه گردنبند خوشگل آقایی واسم خرید + یه یادگاری ,اولین,سفر,خونواده,شوهر ...ادامه مطلب

  • اولین سالگرد

  • سه روز پیش اولین سالگرد عقدمون بود..که آقایی واقعا گل کاشت.بعد عقدمون ، بهترین شب زندگیم بود..ازونجایی که روز عقد ما با تولد خواهرزاده آقایی یکیه و دو روز بعدش هم عروسی دعوت بودیم. آقایی گفت هفته ی بعد جشن بگیریم. این هفته سرمون شلوغه. منم موافق بودم.     اما تصمیم گرفتم حداقل اون شب شام  آقایی و مهمون کنمو بریم بیرون..  دلم نمیومد واقعا  اون شب مثل شبای دیگه بگذره.. صبح به آقایی گفتم شام بریم بیرون مهمون من. آقایی گفت مگه قرار نشد هفته دیگه جشن بگیریم؟ گفتم چرا ولی امشب فقط شام بریم بیرون.به هم کادو ندیم. بقیه چیزا باشه همون هفته بعد . من یه کارت پستال درست کرده بودم. که میخواستم چندتا از چیز,اولین,سالگرد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها