تولد 26 سالگی خانوومی

دو روز پیش تولد, من بود. یعنی 1 فروردین. شب 29 ام خونه آقایی بودم و سر ساعت 12 یهو آقایی آهنگ تولد,ت مبارک گذاشت 

بعدشم منو بوسید و   تولد,م و تبریک گفت. خواهرشوشو هم یه شیرینی ناپلئونی آورد و یه دونه شمع گذاشت روش .با یه فشفشه تو دستش. منم شمع و فوت کردم و تو دلم آرزو کردم منو عشقم خوشبخته خوشبخت باشیم همیشه.  آقایی هم گفت کادوتو هروقت تولد, گرفتیم میدم. آخه قرار بود تولد,م و هفته دوم عید بگیریم که برادر شوشو از سفر بیاد. 

حالا من هی داشتم فکر میکردم آقایی چی خریده برام. فرداشبش هم خونه خودمون تولد, گرفتیم. از صبح به آقایی گفتم کادومو بده

اونم گفت امشب بهت میدم. البته یه حدس  هایی زده بودم. ولی آقایی انکار میکرد

چند وقتی بود که دلم فیس براش میخواست. حدس میزدم کادوش همین باشه. اما خودش هی میگفت نه. از قیافه اش معلوم بود داره دروغ میگه

خلاصه شب شد و اومدیم خونه ما. منم دیگه داشتم میمردم از کنجکاوی.آخه تو ماشینشم چیزی نبود. نمیدونم کجا قایمش کرده بود اصن 

 موقع کیک آوردن رفت تو حیاط و بعد 10 دقیقه اومد بالا. با یه جعبه کادو شده تو دستش. تو دلم گفتم آخ جون فیس براااش 

یه طرف کادوشو باز کردم دیدم یه کارت هدیه 500 تومنی توشه. روش هم نوشته بود همسر عزیزم تولدت مبارک. عاشقانه دوستت دارم

بعد یه سمت دیگه کادوشو باز کردم دیدم یه کارت 500 تومنی دیگه هم هس .

خلاصه که سوپرایز شدم. اون جعبه هم چیزی نبوود جز فیس براااااش صووورتیییی 

مرسی عزیز دلمممم.همون چیزی بود که دلم میخواااست.

راستی آقایی جونم بابت عیدی هم ممنونم ازت.50 تومن+ یه درختچه خوشگل با یه گلدون ناز که بی صبرانه منتظرم بعدا بزارمش تو آشپزخونه ی خونمون. 

عیدی منم به آقایی یه سررسید زرد و رنگی رنگی بود با 50تومن پول. که دوباره پول و داد بهم 

همچین آقای دست و دلبازی دارم. هرچی عیدی میگیره میده به خانومش 

 دیشب هم دوباره سوپرایز شدم. ساعت 11:20 عشقم زنگ زد گفت من پشت درم درو وا کن. قیافه من تو اون لحظه:

اینجایی؟؟

آقایی : اره

بدو بدو رفتم در و واکردم آقایی اومد گفت لباس بپوش بریم آبمیوه بزنیم

آقایی ویتامیکس خورد منم شیر پسته بستنی. دور دور کردیم .بعدشم اومد پیش من لالا کرد. البته تا من بزارم لالاکنه ساعت شد 2 

مرسی عشق من. همیشه اینجوری سوپرایزم کن.هیچی بهتر از یهویی دیدن شما نیس